ترویج ناسیونالیسم عربی علیه ایران توسط شیخ زاید! / روایتی از ملتسازی دولتی در امارات متحده عربی
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۳۸۵۲۳
ملتسازی دولتی امارات گونهای از ملتسازی ابزاری است که نهادهای کهنه و سنتی جامعه را با نهادهای مدرن امروز ترکیب نموده و با مناسبات دولت، جامعه را شکل تازهای داده است.
سرویس جهان مشرق*- امارات متحده عربی در اوایل دهه ۱۹۷۰ بااراده سیاسی برای ایجاد همپیوستگی از مجموعهای از قبایل باهویت ترکیبی عشیرهای -اسلامی تشکیلشده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ملت پایه اصلی الگوی سازمانی اجتماعی و سیاسی در جهان امروز است که امروزه بهعنوان «ملت» و هویت ملی بهعنوان مبنای اصلی جامعه گردیده درواقع امت قرار ملت و تعلق ملی موجب سازماندهی سیاسی و اجتماعی است. نتیجه علم و عمل مبتنی بر تعلق ملی گسترش یافت. در تعریف عام «ملت» جمعیت بزرگی است که دارای فرهنگ و وحدت سیاسی را دارا هستند؛ درواقع ملت بودن دارای دو بعد سیاسی (داشتن دولت) و فرهنگی (تعلق مشترک) هست. در میان این دو عنصر (سیاست و فرهنگ) اگر بر یکدیگر تقدم داشته باشند دو مدل خروجی را خواهیم داشت. اگر فرهنگ بر عنصر سیاست متقدم باشد، دولت مختص خود را شکل خواهند داد. اگر سیاست بر عنصر فرهنگ مقدم باشد درواقع دولت بر اساس نیازها و اهداف سیاسی «ملتسازی» نمودهاند. یکی از گونههای عینی «دولت بدون ملت» امارات متحده عربی است.
دولت امارات در دهه ۱۹۷۰ محصول اراده سیاسی (نوع دوم مورداشاره) برای به هم پیوستن جماعتهای قبایلی باهویت ترکیبی عشیرهای - اسلامی است. برای ایجاد دولت باتوجه به ازهمگسیختگی و چندپارگی مجموعهها نیازمند خلق عناصر سازنده هویت ملی و عمومیت بخشی به آن با عنوان هویت فراتر از قبایل و عشیرهها برای ایجاد احساس یک ملت بودن است، درواقع این همان فرایندی است که میتوان آرا «خلق ملت توسط دولت» یا «ملتسازی دولتی» نامید.
در این گزارش سعی بر آن است تا به ابعاد و ویژگیهای فرایند ملتسازی تجربهشده و همچنین الگوهای مرتبط با آن در امارات متحده عربی ارائه گردد. فرضیه موضوع ملتسازی دولتی در امارات متحده عربی به این صورت قابلارائه است.
بعد از تأسیس امارات متحده عربی با مجموعهای از شیخنشینهای قبایل و عشیرهها به دلیل فقدان عناصر پیونددهنده یک چالش هویت مشترک را ایجاد نمود. برایناساس نخبگان با ساخت و تقویت یک هویت ملی مشترک ازجمله پان عربی را در دستور کار قراردادند و با سازگارهایی ازجمله تاریخسازی، نمادسازی و غیرت سازی پروژه ملتسازی را آغاز نمودند. برخی اندیشمندان معتقد هستند که هویت ملی امارات مبتنی بر توزیع رانت بوده و به همین سبب فرایندهای شکلگیری طبقه و هویت رخ نداده و هم دولت و هم جامعه، چندپاره شدهاند. برخی دیگر بر این باور هستند که ملیگرایی اماراتی با ایجاد حماسه بادیهنشینان بهعنوان گروههایی که باید جذب و تلفیق شوند، شکلگرفته است.
بر اساس دیدگاه علوم اجتماعی در مورد پدیده ملت و تعلق ملی به نظر میرسد مناسبات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بسیار مؤثر بوده است. در این گزارش با تمرکز بر علل و عوامل شکلدهنده مفهوم «ملت» و «ملیگرایی» بر دگرگونی سیاسی است؛ چراکه توسط طبقات ممتاز جامعه «ملت» را تعریف و جمعیت را برای تأمین منافع خویش همراه نموده و با ابداع سنتها ابزاری جهت مهندسی اجتماعی باهدف کسب قدرت دولتی و خطمشیهای حکومتی را طراحی و اجرا مینمایند. ابداع سنت برخاسته از طبقه ممتاز جامعه میتواند منزلت جدیدی را در اجتماع ایجاد نماید، بدین ترتیب روشنفکران مدرن و طبقات ممتاز سنتهای کهنه و قدیمی را آگاهانه و عامدانه طرح و تعدیل مینمایند و ناگزیر سنتی متفاوت ازآنچه وجود داشت را به دست میآورند و این طبقات نمادهایی متداول از سنتها را برمیگزینند که به اتحاد اجتماعهایشان در جهت کسب منافع سیاسی و اجتماعی کمک نماید.
در تجربه ملتسازی در امارات متحده عربی، وجه تقدم ایجاد دولت و ساخت سازی بر شکلگیری تعلق ملی است. درواقع نقش و تأثیر کلیدی «عنصر سیاسی» و نقش دولتها و نخبگان سیاسی در ملتسازی آشکار و مشخص است؛ چراکه کشور امارات متحده عربی نه پیشینه تمدنی برجستهای دارد که هویت ملیاش طی فرایند طبیعی شکلگرفته باشد و نه از طریق یک همهپرسی مردمی یا یک جنبش انقلابی استقلالخواهانه شکل گرفت، بلکه از ائتلاف قدرتهای محلی در قالب یک نظام فدرالی از قیمومیت انگلیس خارج شد و از طرفی خاک امارات در طول تاریخ اقامتگاه دزدان دریایی بوده و فرهنگ آن در طول تاریخ تاریکی از ضعیفترین گونههای فرهنگی عربی است. جامعه امارات متحده عربی برخاسته از یک فرهنگ قبیلهای و بادیهنشینی بوده که در نظام قبیلگی اولین واصلیترین اولویت حفظ قبیله و فاقد ایدئولوژی است. دولت امارات از چنین ویژگی برخوردار است. «هویت» بهعنوان چالشی جدی در دولت امارات بوده و از طرفی عناصر پیوند، پیونددهنده روشنی وجود نداشتند؛ بنابراین نیازمند ائتلافی فراتر بود تا بتواند پیوند ذهنی میان آنها و اتباع برقرار نمایند. در عصر شیخ زاید امارات در چارچوب ناسیونالیسم عربی و امت گرایی اسلامی فعالیت نمود. با درگذشت شیخ زاید بهمرور سیاست امت گرایی عربی جای خود را به سیاست ملتسازی دولتی میدهد. در عصر محمد بن زاید فرایند امت گرایی به ملتسازی دولتی با روشهای مختلفی انجام پذیرفت.
سنت سازی برجستهترین فن پروژه ملتسازی دولتی امارات بهحساب میآید. در این فن فرهنگ و آداب رسوم اماراتی با میراث تاریخی پیوند برقرار میشود. برایناساس برنامههای بسیاری از قبیل جشنوارهها، فعالیتهای اجتماعی، برنامههای تلویزیونی، هنری، فرهنگستان شعر، ورزشی و تفریحی سنتی است.
تاریخسازی با رویکرد این مطلب که نشان دهد، اماراتیها جمعیت بیاصالت نبوده همچون دیگر ملتهای عربی اعم از شامات دارای تمدن تاریخی با قدمت و اصالت مشخص هست. برایناساس با ساخت محوطههای باستانی و موزههای مختلف این پیام را به جهان ارائه مینمایند که تمدن آنها ریشه عمیقی دارد.
نکته فراوان آنکه با همه این اقدامات و تلاشها امارات نتوانسته است حتی یک مورد را در بخش سنت و موزهها در یونسکو به ثبت جهانی برساند.
مناسبات سازی حکومتی، بهعنوان یک کنش نماد ساز برای تقویت غرور ملی و تاریخسازی و تعطیلات رسمی با سالگرد استقلال کشور امارات و روز پرچم بهعنوان نماد وحدت از سایر اقدامات ملتسازی دولتی است.
در کنار تصویب مناسبات حکومتی، یکی دیگر از پروژههای نمادسازی در قالب «نامگذاری» تعریف میشود که مهمترین آن نامگذاری خلیج عربی بجای خلیجفارس است که درواقع تلاش برای نامگذاری و تاریخسازی عنوان نمود.
نهایتاً با احداث برجهای خلیفه و عرب جهت ترسیم امارات بهعنوان یک کشور موفق و پیشرو تلقی شود که مایه افتخار اماراتی بودن برتر شهروندان گردد.
آنچه تاکنون بهعنوان فن پیشگفته ذکر گردید اماراتی بودن را تعریف مینمود. فن دیگری معرف اماراتی نبودن را بیان مینماید. بهعنوانمثال دولت امارات تفسیر انقلابی از اسلام را بهمثابه مبانی نظری سستکننده نظام میداند و برایناساس تمایل دارد تا در یک فقه محافظهکار و صلحآمیز را به رسمیت بشناسد چراکه معتقدند که افراطگرایی در جهان اسلام محصول «آشوب فتوا» است و نتیجه میگیرد پشت هر عمل تروریستی یک فتوایی وجود دارد؛ بنابراین امارات حکومت را در خدمت با اسلام سیاسی میبیند. یکی دیگر از پروژههای ملتسازی تقویت ناسیونالیسم عربی از دیرباز برعلیه ایران بهعنوان قدرت منطقهای بوده است که در دروس و کتابهای آموزشی بازنمایی گردیده و علاوه ادعای مالکیت بر جزایر سهگانه و از همه مهمتر تقابل امارات با آرمان فلسطین و عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و تأسیس پایگاه نظامی مشترک اماراتی، اسرائیلی است.
بهطور خلاصه با سازوکار سنت سازی فرهنگ اماراتی بودن را با برنامههای فرهنگی و سنتی را احیا نمود و با سازوکار تاریخسازی یک تاریخ غنی و کهن را ترویج نمود تا واقعی بودن ملت اماراتی را آثار باستانی، تأسیس موزهها و تدوین در نظام آموزشی القا نماید و با سازوکار نمادسازی موجب انجام اجتماعی و ابزار تعهدآور برای اماراتیها برای کسب منافع دولت با نامگذاریهای حکومتی و تعطیلات رسمی ملی ایجاد نمود و با سازوکار غیریتسازی هویت ملی اماراتی را به تعیین سایر دیگرها با فنهایی ازجمله تغییر در فقه انقلابی، اسلام سیاسی و تقابل با ایران تعریف نمود.
مجموع سازوکارهای مورداشاره ملتسازی دولتی امارات متحده عربی بهعنوان ابزاری برای پیشبرد مقاصد دولت بوده که جامعه را دستخوش مداخلات این مقاصد نموده است. بهبیاندیگر ملتسازی دولتی امارات گونهای از ملتسازی ابزاری است که نهادهای کهنه و سنتی جامعه را با نهادهای مدرن امروز ترکیب نموده و با مناسبات دولت، جامعه را شکل تازهای داده است و دولت امارات مرجع هویتیابی جامعه امارات بهحساب میآید.
جمعبندی:
ملیگرایی در امارات متحده عربی نمونه کاملی و تمامعیار پروژه ملتسازی دولتی است که جامعه امارات باریشه قبایل و عشیرهها که فاقد تمدن و هویت پیشینه قوی و نیرومند هستند در یک فرایند غیر دموکراتیک بهعنوان یک دولت اعلام موجودیت کردند. دولتمردان اماراتی تلاش نمودند تا گذشته حتی را با آینده مدرن تلفیق نمایند تا ضمن اصیل و ریشهدار بودن افرادی متحد و ثروتمند به نظر برسند تا بتوانند به اماراتی بودن خویش افتخار نموده و در چشم جهانیان مورداحترام واقع شوند.
از سوی دیگر احتمال بروز چالشهای فراوانی وجود دارد که اصلیترین چالش فرایند خلق هویت ملی است چراکه تعلقات ملی کاملاً ذهنی بوده و صرفاً از سوی گروه نخبه و نهادهای قدرت شکلگرفته است و در درازمدت ناپایدار است و عناصر مصنوعی بدون عمق با چالش همراه خواهد بود.
چالش بعدی، چالش خارجی ملتسازی دولتی است که هویت ملی اماراتی را باهویت امتی عربی - اسلامی در عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است که بیان این امر است که امارات به دنبال منافع از طریق متحدان غیرعربی است. هدف اولیه سیاست خارجی دولت فوق ناسیونالیست و افراطی نتانیاهو گسترش دادن توافقات و تحکیم روابط دیپلماتیک با کشورهای عربی خلیجفارس است و به نظر میرسد که در امارات متحده عربی با راهبرد مهار حضور ایران در منطقه و تقویت الزامات انرژی، امنیتی و تجاری باشد. اقدامات اخیر امارات در برقراری روابط با رژیم صهیونیستی بیانگر این امر است که سران امارات توسط سران خارجی در حال هدایت به مسیر اشتباه است. این مسیر اشتباه حاصل تزریق احساس ناامنی کاذب است که آمریکاییها در ذهن اماراتیها بوده که منجر به این شده است که امارات متحده عربی همواره خود را در سایه ترس میبیند که این ترس یک توهم برنامهریزیشده است. ماحصل سادهلوحی حاکمان عربی، فدا نمودن منافع امارات در بازی سیاست مدران غربی است.
باتوجهبه افول امریکا در جهان، امارات نیز همانند سایر کشورهای عربی بهخوبی درک نموده است که قدرت غربیها پایدار و قابلاعتماد نیست، به همین دلیل شاهد گرایش کموبیش سران اماراتی به سمت ایران هستیم؛ اما هنوز محاسبات خویش را بر روی نظریه دیکته محور غرب و رژیم صهیونیستی تنظیم مینماید.
حکام عرب باید بدانند که نمیشود به دنبال امنیت پایدار بود؛ ولی درعینحال، مطابق میل لابی صهیونیسم عملکرد. رژیم صهیونیستی برای عادیسازی روابط خویش با امارات متحده عربی به موضوع درصد نسبت جمعیتی شیعیان به سایر مسلمانان جهان استفاده نموده که این امر بیان این است که در صورت اتحاد بین مسلمانان بر سر موضوع فلسطین یکی از چالشهای موجودیت موقت رژیم را تشدید خواهد نمود. از سوی دیگر رژیم سعی دارد با عضویت در سازمانهای مختلف بینالمللی در اجماع جهانی برای رفتار سیاسی عادیسازی روابط با کشورهای عربی را ایجاد نماید و عادیسازی با امارات را بهعنوان یک الگو جهت سایر کشورهای عربی در دستور کار قرار دهد.
*جواد معصومی/پژوهشگر بینالملل
منبع: مشرق
کلیدواژه: سفر رئیسی به چین قیمت ملی گرایی امارات متحده عربی رژیم صهیونیستی هویت ملی خلیج فارس ناسیونالیسم عربی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت امارات متحده عربی عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی کشورهای عربی اماراتی بودن دولت امارات عنوان یک تاریخ سازی براین اساس نام گذاری تعلق ملی هویت ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۳۸۵۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تیتر خاص رسانه عربی درباره ایران/ تحلیل وضعیت اقتصادی پس از «آغاز عصر تحول»
وبگاه المیادین در گزارشی به تاثیر عملیات وعده صادق پرداخته است و نتیجهگیری میکند علیرغم تحریمها، ایران توانسته است اقتصادش را دگرگون سازد، همچنین موفق شد معادله سیاسی علیه رژیم صهیونیستی را با عملیات وعده صادق تغییر دهد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، وبگاه شبکه خبری المیادین در تحلیلی نوشته است که آخرین تحولات بین تهران و تلآویو بازتابی از تغییر استراتژی قبلی ایران در مقابله با رژیم صهیونیستی است که شامل تغییر آنچه مقامات ایرانی «صبر استراتژیک» مینامیدند، میشود.
به گفته المیادین، برد گسترده عملیات موشکی که در اعماق سرزمینهای اشغالی انجام شد نشان میدهد که ایران به دنبال ایجاد بازدارندگی علیه رژیم اسرائیل و سیاستهای نظامی متحدان غربیاش در خاورمیانه است. با این ملاحظه دیدگاه ایران برای ما روشن میشود: عصر تحول آغاز شده است و آینده نظم امنیتی منطقه بدون حفظ منافع سیاسی و اقتصادی ایران پایدار نخواهد بود.
تغییراتی که پس از هفتم اکتبر (طوفانالاقصی) و تلاش رژیم صهیونیستی برای شکست حماس رخ داد، تنها به ایجاد رویکرد امنیتی استراتژیک جدید ایران سرعت بخشید. نیروهای مسلح یمن با ارتش خود و رزمندگان مقاومت انصارالله مستقیماً علیه رژیم صهیونیستی به درگیری پیوستند و منافع این کشور را در تنگه باب المندب تهدید کردند که بهطور همزمان باعث جلب توجه جهانیان شد.
المیادین معتقد است که تهران از طریق روابط راهبردی خود با صنعا به دیگران این پیام را میدهد که تحرکات علیه منافع خود در منطقه را ساده نمیگیرد. کشورهای غربی اکنون به خوبی از این واقعیت آگاه هستند و با توجه به نگرانیهای فزاینده خود در مورد ضررهای اقتصادی ناشی از خطرات پیش روی امنیت تجارت دریایی، در هفتههای اخیر بهطور فزایندهای بر رژیم اسرائیل فشار آوردهاند تا عملیات نظامی خود در غزه را کاهش دهد.
بر اساس این گزارش، دولت اخلالگر نتانیاهو شدیدترین آسیب را متحمل شد که ممکن است منجر به برکناری او در اواسط جنگ شود. نتانیاهو برای غلبه بر این بحران سعی کرد گوشه امنی برای خود خلق کند و با هدف قرار دادن مستقیم کنسولگری ایران در دمشق و افزایش تنشها، سعی کرد مخالفان را کنترل کند.
تغییر در معادله سیاسی-راهبردیالمیادین تصریح کرده که حمله به کنسولگری ایران در دمشق در اول آوریل از یک سو منجر به شهادت هفت تن از نظامیان ایرانی شد، اما از سوی دیگر مقامات ارشد ایران مانند رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیتالله علی خامنهای آن را حمله به حاکمیت و سرزمین ایران خواندند. به عبارت دیگر، رژیم صهیونیستی از خطوط قرمز ایران فراتر رفت و پاسخ قاطع ایران را برای حفظ معادله راهبردی تثبیت شده و تعیین مرزهای مشخص در برابر سیاست تجاوزکارانه رژیم اسرائیل ضروری کرد.
به گفته این شبکه خبری، در روزهای اولیه پس از حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران، کارشناسان واکنش ایران را ارزیابی کردند اما نظرات متناقضی از خود نشان دادند. برخی حدس میزدند که برای جلوگیری از تشدید تنشها یا رویارویی مستقیم نظامی علیه ایالات متحده واکنش ایران محدود خواهد بود. در همین حال، برخی از مقامات غربی تا آنجا پیش رفتند که تهران را از پاسخگویی به رژیم اسرائیل با استناد به هشدارهایی درباره عواقب آن منصرف کنند، اما واکنش ایران نشاندهنده یک شوک در واقعیت بود و تحلیلهای متفاوتی از ایران را برانگیخت.
حملات موشکی و پهپادی گستردهای که از خاک ایران علیه پایگاههای نظامی رژیم اسرائیل انجام شد دیگر جای بحث برای تحلیلگران و مقامات در سراسر جهان نگذاشت. شکست پدافندی رژیم اسرائیل و اصابت چندین موشک ایرانی به اهداف نظامی، صحنه آشکاری از ضعف پدافند اسرائیل را ترسیم کرد؛ این نتیجهگیری، بدون توجه به ادعای دروغین رژیم صهیونیستی مبنی بر شکست حمله ایران یا مداخله چندین کشور بهویژه آمریکا، فرانسه و انگلیس که در جریان این حمله از رژیم اشغالگر دفاع کردهاند، صورت میگیرد.
المیادین تاکید کرده است که این حمله در واقع گامی عظیم در شکلگیری معادلهای جدید برای ایجاد تعادل بین قدرتهای منطقهای بود. هشدار ایران به واشنگتن نسبت به مداخله در مناقشات منطقهای، قطعه دیگری به این دومینو اضافه کرد که اکنون با عقبنشینی آمریکا تکمیل شده است.
علاوه بر اعتماد مقامات ایرانی به تواناییها و قدرت نظامی خود، به نظر میرسد ایران برای ماهها آماده این مرحله میشد و تشدید تنشها را به عنوان یکی از سناریوها پیشبینی کرده بود. پس از دههها تحریمهای شدید اقتصادی، رژیم صهیونیستی انتظار داشت محاسبات ایران در خصوص تلافی با توجه به نگرانی از افزایش مشکلات اقتصادی متفاوت باشد. آنها حدس میزدند که این عملیات تأثیر کمی بر رژیم صهیونیستی داشته باشد، اما حمله موشکی گسترده ایران ثابت کرد که بر این نگرانیها غلبه کرده است.
تحول اقتصادی علیرغم تحریمهای یکجانبهالمیادین در بخش پایانی تحلیل خود نوشته است که رسانههای ایران گزارشهای متعددی منتشر کردهاند که نشان میدهد دولت ابراهیم رئیسی طی چند ماه گذشته به میزان قابل توجهی ذخایر ارزی خود را افزایش داده و به بخش قابلتوجهی از وابستگی خود به صادرات پایان داده است. اما کارت قویتر روی میز، تغییر ذخایر داراییهای خارجی در بانک مرکزی بود، زیرا کشورهای تحریم شده سعی دارند بدون ایجاد بحران اقتصادی با تبدیل ذخایر خود به طلا و فلزات گرانبها تعداد زیادی از تحریمهای اعمال شده علیه خود را خنثی کنند.
این شبکه خبری مدعی است که اطلاعات به اشتراک گذاشته شده توسط منابع معتبر خارجی حاکی از آن است که بانک مرکزی ایران طی سه ماه گذشته در اقدامی بیسابقه، ذخایر طلا و فلزات گرانبها خود را افزایش داده است. این نشان میدهد که ایران با وجود فشار تحریمهای ایالات متحده، در حال کار روی یافتن روشی مطمئن برای تأمین مالی تجارت خارجی است و با آغاز کار در بخش خصوصی و تجارت غیرنفتی، به تجار ایرانی اجازه داده است تا خریدهای ارزی خود را با طلا بپردازند.
در همین راستا، ثبات و کاهش ارزش دلار آمریکا در بازار ایران پس از حمله رژیم صهیونیستی و واکنش ایران نیز نشانگر موفقیت بانک مرکزی در مهار اثرات اقدامات سیاسی بر بازار و موفقیت ایران در جلب مجدد اعتماد تجار است. عملیات رژیم صهیونیستی در نوزدهم آوریل ثابت کرد که مقامات این رژیم با تغییر در ایدههای قبلی خود در مورد عزم ایران برای پاسخ نظامی مواجه شدهاند که جایگاه رژیم غاصب را روی صفحه شطرنج با ایران متزلزل کرده است.
کد خبر 748570